دغدغه

تاحالا به دغدغه هاتون فکر کردین ؟

آدما هرچی بزرگتر میشن دغدغه هاشونم بزرگتر و گاهی عجیب تر میشه .مثلا تا حالا فکر کردین 5سال پیش یانه همین پارسال همین موقع دغدغه چیو داشتین؟

این فکر گاهی اوقات احساسات عجیبی روئ سراغ آدم میاره.گاهی احساس خنده گاهی احساس غم و گاهی...

بگذریم امیدوارم دغدغتون هرچیه بزودی زود رفع بشه چون مطمعنم 2سال دیگه حتی از فکر کردن بهش خندتون میگره

نامه فریدون فرخزاد به یک روسپی

نامه فوق العاده فریدون فرخزاد به یک فاحشه ...

در ادامه مطلب ، متنی از فریدون فرخزاد برای یک روسپی را می خوانید…

 

اندیشیدن به تو رسم، و گفتن از تو ننگ است!

اما میخواهم برایت بنویسم

شنیده ام، تن می فروشی، برای لقمه نان!

… چه گناه کبیره ای…!

میدانم که میدانی همه ترا پلید می دانند،

من هم مانند همه ام

راستی روسپی!

از خودت پرسیدی چرا اگر در سرزمین من و تو،

زنی زنانگی اش را بفروشد که نان در بیارد رگ غیرت اربابان بیرون می زند !!

اما اگر همان زن کلیه اش را بفروشد تا نانی بخرد

و یا شوهر زندانی اش آزادشود این «ایثار» است !

مگر هردواز یک تن نیست؟

مگر هر دو جسم فروشی نیست؟

تن در برابر نان ننگ است…

بفروش ! تنت را حراج کن…

من در دیارم کسانی را دیدم

که دین خدا را چوب میزنند به قیمت دنیایشان

شرفت را شکر که اگر میفروشی از تن می فروشی

نه از دین .

شنیده ام روزه میگیری،

غسل میکنی،

نماز میخوانی،

چهارشنبه ها نذر حرم امامزاده صالح داری،

رمضان بعد از افطار کار می کنی،

محرم تعطیلی.

من از آن میترسم که روزی با ظاهری عالمانه،

جمعه بازار دین خدا را براه کنم، زهد را بساط کنم،

غسل هم نکنم،

چهارشنبه هم به حرم امامزاده صالح نروم،

پیش از افطار و پس از افطار مشغول باشم،

محرم هم تعطیل نکنم!

فاحشه !!

دعایم کن …